الیساالیسا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

الیسا جوجوی خواهرش

الیسا جونم

سلام به همگی خوبین؟ یه مدتی عکسای الیسا آپدیت نمیشه آخه من اومدم خونه مادربزرگم واسه درس خوندن و از الیسا جونم دور هستم چون دیگه 2 هفته بیشتر به کنکور نمونده ا لیسا جونم ایشالا کنکور که تموم شه کلی باهم میریم ددر و کلی هم عکس میگیریم و خوش میگذرونیم و وبلاگتو عکس بارون میکنیم که وقتی بزرگ شدی ببینی و بدونی چه قدر دوست دارم هرچی بگم کم گفتم دوست دارم زودتر کنکورم تموم شه تا بتونم بیشتر وقتمو با تو باشم چیزی نمونده فقط 14 روز دیگه ...
26 خرداد 1391

الیسای بستنی خور

بستنی خوردن های الیسا در ادامه ی مطلب         و در آخر تصمیم میگیریم اینجوری بستنی بخوریم     ...
25 خرداد 1391

دالی موشه

الینا تو اتاقش نشسته داره درس میخونه   و صدای چرخ رورک میاد و با این صحنه مواجه میشه     برین به ادامه ی مطلب   و بعد یواش یواش این اتفاق میفته           دالی     و الیسا خانوم وارد میشوند ...
25 خرداد 1391

راه رفتنت مبارک عزیزم

عزیز دلم امروز یعنی  91/03/24 کاملا راه افتاد از 10 و 11 ماهگی میتونست چند قدم برداره اما دیروز کل خونه و اتاق ها رو با قدم ها کوچیکش بدونه وقفه گشت بهت تبریک میگم عزیز دلم ایشالا  بعد از کنکورم میخوام برات یه جشن کوچیک به شکرانه ی راه رفتنت بگیرم خواهری خیلی دوست دارههههههه ...
24 خرداد 1391

13 ماهگی

  ماهگیت مبارک عزیز دلم ماه از یک سالگیت گذشت و تو یک ماه بزرگ تر شدی این اولین ماه از یک سالگیته همیشه خوشحال و موفق و سالم باشی عزیزم راستی دندون ٩ هم در اومد و یه دندونه دیگه هم تو راهه که الی جون ما ١٠ دندونه بشه         ...
17 خرداد 1391

بزودی

عکسهای جدید الیسا بزودی   یه مدتی باید درس بخونم کمتر میام اما به زودی عکسای جدید الیسا رو میزارم هنوز وقت نکردم آپلودشون کنم   ...
11 خرداد 1391

فرهنگ لغت الیسایی

  دادا:  الینا (من) بابا : بابا ماما : مامان آبه : آب و کلا مایعات و هرچی لیوان و فنجونه ددیو : ددر اوو:اعتراض اوچو : چی شد ؟ ابو:الو سا : سلام او چتس: این چیه هاهاها: hi5 یکی از برنامه های مورد لاقه ی الیسا که برای زبان انگلیسی هست ...
11 خرداد 1391

الیسا ی 12 ماهه

سلام به همه حالتون خوبه ؟ما که خیلی خوبیم میخوام کارای جدید الیسا جونم رو بنویسم کارایی که تو ١ سالگی داره انجام میده   جوجوی من میتونه وایسه با کمک مبل ها و میزا دور خونه میچرخه کلماته جدید میگه  که تو یه پست دیگه مینویسم الی جونم حالا ٨ تا دندون داره حسابی میخوره و میجوه علاقه ی شدیدی به آب بازی پیدا کرده از تو فنجان آب میخوره شیشه شیرشو خودش میگیره وقتی میریم دردر اصلا اذیت نمیکنه و خیلی خوشش میاد موهاشو شونه میزنه میره اتاق من و اتوی موی منو برمیداره و به سرش میزنه آخه جوجوی ما حافظش قویه یه بار دید که من موهامو درست میکنم یاد گرفته   بوس کردن رو یاد گرفته خودشم حسابی لوس میکنه شبا ساعت ١٢ میخوابه و صبح ها ٩ ...
11 خرداد 1391